جدول جو
جدول جو

معنی خط سبز - جستجوی لغت در جدول جو

خط سبز
کنایه از موی لب که تازه بر پشت لب جوانی روییده باشد، برای مثال ای نقطۀ سیاهی بالای خط سبزت / خوش دانه ای ولیکن بس بر کنار دامی (سعدی۲ - ۵۸۸)
تصویری از خط سبز
تصویر خط سبز
فرهنگ فارسی عمید
خط سبز
(خَطْ طِ سَ)
خطی که تازه از رخسار خوبان برآمده باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی) :
ز عذارت خط سبز و ز کفت خط سیاه
چون نبیند ز خط صبر بلا باد پدر.
خاقانی.
خط سبز و لب لعلت بچه ماند گوئی
من بگویم بلب چشمۀ حیوان ماند.
سعدی.
یعنی از روی دلبران خط سبز
دل عشاق بیشتر جوید.
سعدی (گلستان).
چگویم آن خط سبز و دهان شیرینت
بجز خضر نتوان گفت و چشمۀ حیوان.
سعدی.
سعدی خط سبز دوست دارد
پیرامن خد ارغوانی.
سعدی.
، خطی را گویند که از غیب مرقوم شده باشد، یعنی کسی نداند که از کجا آمده است و که نوشته است، خط شب را گویندکه خط سیاه و خط ازرق است. (از ناظم الاطباء) (برهان قاطع) ، عالم برزخ بنزد صوفیان. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خط سبز
پشت لب نو بروت
تصویری از خط سبز
تصویر خط سبز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب سبز
تصویر آب سبز
در پزشکی از امراض چشم که عوارض آن افزایش فشار داخلی چشم و درد و سفتی کرۀ چشم و محدود شدن میدان دید است و ممکن است منجر به کوری شود، گلوکوم
فرهنگ فارسی عمید
(خَطْ طِ شَ)
خط سیاه. خط سبز. خط ازرق. یکی از خطوط جام جم است. (برهان قاطع) ، شب. (از آنندراج) :
خنجر شب یک نقط از خط شب
کرده حک و روز نهادش لقب.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ دَ / دِ)
آنکه خط مردمان را تقلید می کند، حقه بازی که با ساختن خط مردمان سند بنفع خود جعل می کند. متقلب. سندساز
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ)
کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج) :
هست با خط تو خط چینیان چون خط آب
هست با اقلام تو شمشیر شیران خر گواز.
منوچهری (از آنندراج).
چون خط آب را کنند نشان
پیل بیرون کشند پیل کشان.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ رِ سَ)
کنایه از دماغ تازه. (آنندراج) :
در این چمن سر سبز آن برهنه پادارد
که چار موسم چون سرو یک قبا دارد.
صائب (از آنندراج).
- امثال:
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد، نظیر: بهوش باش که سر در سر زبان نکنی. (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ)
دهی از دهستان ایوه در بخش ایزۀ شهرستان اهواز است که در پنجاه وهشت گزی خاور ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 60 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ)
نام بیماریی در چشم، بسیار شایع که از فشار درونی چشم پدید آید
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ سَ)
نزد ارباب هیئت خطی است که دو نقطۀ سمت را بیکدیگر اتصال می دهد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَطْطِ کَ)
خطوطی که بر پر و بال کبک می باشد و خوانا نیست. (آنندراج) :
خط کبک است بر بال کبوترنامۀ رازم
ندارد از حجاب عشق پیغام شنیدن ها.
ناصر علی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خط کبک
تصویر خط کبک
گواژ: دبیره ناخوانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط لب
تصویر خط لب
نوبروت بروت نو رسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط آب
تصویر خط آب
خیزابه کوهه (موج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سبز
تصویر آب سبز
نام بیماری درچشم بسیارشایع که از فشار درونی چشم پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سبز
تصویر آب سبز
((بِ سَ))
نوعی بیماری چشم که باعث درد کره چشم و محدود شدن میدان دید می شود
فرهنگ فارسی معین